گريفيث نسبتأ شلوغ
برای نشون دادن آمار فرار آدم های اهل دانشگاه از ايران که چيزی جز اظهار تأسف نداره دو تا راه وجود داره. اوليش همين راهيه که توی ايران دارن دنبال مي کنن، يعني نگاه مي کنن ببينن از مثلأ کدوم دانشجو يا استاد موفق يا نسبتأ موفق دانشگاه خبری نيست. بعد از مدتي اسمش رو به بقيه خارج رفته ها اضافه مي کنن. راه دومش اينيه که ما اينجا داريم مي بينيم. در مدت شش-هفت ماه گذشته تقريبأ هر ماه سه چهارتا از دانشجوهای ايراني اومدن گريفيث، از صنعتي شريف و تهران و ملي و علم و صنعت گرفته تا دانشگاه اصفهان و شيراز و اهواز. کم کم بعضي وقت ها که برای نهار خوردن دور هم جمع مي شيم نصف سالن غذاخوری رو اشغال مي کنيم.
تازه هميشه چند نفری هم يا کلاس دارن يا اصلأ نيومدن دانشگاه. از دانشگاه فني کوئينزلند هم خبر دارم که تعداد ايراني هاش داره روز به روز زياد مي شه. البته چند نفری هم توی دانشگاه کوئينزلند هستن ولي چون اساسأ دانشجوهای بورسيه دولت ايران رو مي فرستن دانشگاه کوئينزلند معمولأ ارتباطي بين دانشجوهای آزاد و بورسيه وجود نداره. اينجا مد شده به دانشجوهايي که با هزينه ی خودشون ميان ميگن "آزاد" که البته پر بيراه هم نيست. چون طبق توافقي که بين دولت ايران با دولت استراليا وجود داره درويزای دانشجوهای بورسيه ای قيد مي شه که اونها بعد از تمام شدن درسشون نمي تونن تحت هيچ شرايطي در استراليا بمونن. بنابراين يک جوری گرفتارن. علاوه بر اينکه هزار و يک جور گرفتاری اجتماعي ديگه هم دارن. البته اين وسط بعضي هاشون دست به يک کارهايي مي زنن که برای بقيه دردسر درست مي کنه. مثلأ از يکي از دانشجوهای آزادی که مدتي در دانشگاه کوئينزلند درس مي داد شنيدم مدتي پيش يکي از بورسيه اي ها با زور و زحمت مي خواسته از ايران زنجير بياره برای مراسم دهه ی محرم که ظاهرأ منصرفش کردن. خلاصه که گريفيث داره پر از استاد و دانشجوی ايراني مي شه.
برای نشون دادن آمار فرار آدم های اهل دانشگاه از ايران که چيزی جز اظهار تأسف نداره دو تا راه وجود داره. اوليش همين راهيه که توی ايران دارن دنبال مي کنن، يعني نگاه مي کنن ببينن از مثلأ کدوم دانشجو يا استاد موفق يا نسبتأ موفق دانشگاه خبری نيست. بعد از مدتي اسمش رو به بقيه خارج رفته ها اضافه مي کنن. راه دومش اينيه که ما اينجا داريم مي بينيم. در مدت شش-هفت ماه گذشته تقريبأ هر ماه سه چهارتا از دانشجوهای ايراني اومدن گريفيث، از صنعتي شريف و تهران و ملي و علم و صنعت گرفته تا دانشگاه اصفهان و شيراز و اهواز. کم کم بعضي وقت ها که برای نهار خوردن دور هم جمع مي شيم نصف سالن غذاخوری رو اشغال مي کنيم.
تازه هميشه چند نفری هم يا کلاس دارن يا اصلأ نيومدن دانشگاه. از دانشگاه فني کوئينزلند هم خبر دارم که تعداد ايراني هاش داره روز به روز زياد مي شه. البته چند نفری هم توی دانشگاه کوئينزلند هستن ولي چون اساسأ دانشجوهای بورسيه دولت ايران رو مي فرستن دانشگاه کوئينزلند معمولأ ارتباطي بين دانشجوهای آزاد و بورسيه وجود نداره. اينجا مد شده به دانشجوهايي که با هزينه ی خودشون ميان ميگن "آزاد" که البته پر بيراه هم نيست. چون طبق توافقي که بين دولت ايران با دولت استراليا وجود داره درويزای دانشجوهای بورسيه ای قيد مي شه که اونها بعد از تمام شدن درسشون نمي تونن تحت هيچ شرايطي در استراليا بمونن. بنابراين يک جوری گرفتارن. علاوه بر اينکه هزار و يک جور گرفتاری اجتماعي ديگه هم دارن. البته اين وسط بعضي هاشون دست به يک کارهايي مي زنن که برای بقيه دردسر درست مي کنه. مثلأ از يکي از دانشجوهای آزادی که مدتي در دانشگاه کوئينزلند درس مي داد شنيدم مدتي پيش يکي از بورسيه اي ها با زور و زحمت مي خواسته از ايران زنجير بياره برای مراسم دهه ی محرم که ظاهرأ منصرفش کردن. خلاصه که گريفيث داره پر از استاد و دانشجوی ايراني مي شه.
نظرات