براي تاريخ

گرچه كه نه وبلاگ ها آنقدر زور اجتماعي و سياسي دارند كه بتوانند كاري صورت دهند و نه آنهايي كه قرار است كاري صورت بدهند به قول خودشان از اين بيدها هستند كه به هر بادي، ولو توفان بنيان كن، تكان بخورند. ولي اعدام افسانه نوروزي داغي بر پيشاني ايران مي زند كه تا دنيا دنياست نمي شود آن را پاك كرد و تيشه اي به ريشه ي اعتقادات اجتماعي ايران مي زند كه هرج و مرج كمترين واژه براي توصيف آن محسوب مي شود. افسانه نوروزي را نه تنها بخاطر آنكه از خود دفاع كرده بلكه به خاطر اين اعدام نكنيد كه هنوز صبح ها مردم با اميد به اينكه هنوز باريكه اي از وجدان عمومي در شريان هاي جامعه جاري است از خانه بيرون مي آيند. سايه ي كم سوي وجدان عمومي خاموش كه بشود آنوقت جامعه مضمحل مي شود، چيزي از آن نمي ماند كه حتي بتوان اميد به فردا داشت، فرزندي بزرگ كرد، و حتي با خوشدلي خنديد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار