مالزی: حکايت شاه موقت و دولت مستدام

يک اتفاق مهمي در مالزی افتاده که خيلي هم خبری از آن در رسانه‌ها منتشر نشده.

اقليت هندوهای مالزی بعد از سال‌ها مدارا کردن با اکثريت مسلمان مالايي اين کشور بلاخره راه افتادند در خيابان‌های کوآلالامپور و در نتيجه پليس مالزی با گاز اشک آور به تظاهر کنندگان حمله کرد، همزمان دو نفر از فعالان سياسي هندو هم توسط نيروهای امنيتي اين کشور بازداشت شدند. اين اصل خبر. اما حواشي و سوابق آن خيلي عجيب‌تر است.

سابقه‌ی اين درگيری‌ها برمي‌گردد به درگيری‌های مسلمانان و هندوها که کم‌کم دارد از هند به ساير کشورها هم سرايت مي‌کند. اقليت هندوهای مالزی حدود 8 درصد جمعيت اين کشور را تشکيل مي‌دهند. سال‌ها هم هست که مسلمان‌های تندروی مالزی معابد هندوها را تخريب مي‌کنند و چون اصولأ نظام سياسي مالزی در کف با کفايت مالايي‌های مسلمان هست بنابراين امکان ساخت و ساز معابد هندوها به اين سادگي‌ها صادر نمي‌شود، ضمن اين که جامعه‌ی مالزی اصولأ تبديل شده به سه کاست يا طبقه‌ی مجزا. يکي مالايا‌ها که مديريت سياسي را در دست دارند، دوم چيني‌ها که اقتصاد کشور در چنگ‌شان است و سوم هندوها که کارهای خدماتي انجام مي‌دهند و بر خلاف چيني‌ها خيلي به ندرت به طبقات ديگر راه پيدا مي‌کنند. اما همين هم شده مايه‌ی دردسر، چون اصولأ چيني‌ها و هندی‌ها و مالاياها همه‌شان آدم‌های يک کشورند اما چون به لحاظ ديني متفاوتند بنابراين امکان مثلأ ازدواج با همديگر را ندارند و جامعه‌ی مالزی همچنان که يک کشور است ولي سه ملت کاملأ مجزا دارد. فقط هم ازدواج نيست چون اصول داد و ستدشان هم مايه‌های ديني دارد و باز گرفتاری دارند با همديگر، مثلأ مالاياها به مسلمان‌های خارجي به راحتي خانه اجاره مي‌دهند اما به هموطنان هندوی خودشان تا بشود اجاره نمي‌دهند.

اين داستان يک حاشيه‌ی مهم‌تری هم دارد که برای دولت مالزی خيلي گران از آب درآمده. يک سال پيش يک دختر مسلمان مالايي به مسيحيت تغيير دين داد و دادگاه عالي مالزی بعد از مدت‌ها اعلام کرد که چنين تغييری را به رسميت نمي‌شناسد، و دختر مورد نظر طیق قوانين اسلامي جاری در کشور مرتد شده. حالا رهبر مسيحيان مالزی يک بيانيه‌ای منتشر کرده و خطاب به کساني‌که مي‌خواهند از اسلام به مسيحيت تغيير دين بدهند گفته است اگر مي‌خواهيد از مجازات تغيير دين در امان بمانيد از مالزی مهاجرت کنيد. لابد مي‌پزسيد چرا اين بيانيه دردسرزا شده؟ خوب مالزی به هيچ وجه به همسران خارجي مردان يا زنان مالزيايي تابعيت نمي‌دهد، اگر هم مالزيايي‌ها تابعيت يک کشور ديگر را پذيرفتند تابعيت کشور خودشان را از دست مي‌دهند. بدتر هم اين است که اگر بخواهيد به عنوان يک آدم خارجي مالک چيزی مثلأ يک خانه در اين کشور بشويد بايد قيمت خانه از يک حدی بيشتر باشد. حالا اگر تعداد همان مالاياهای مسلمان هم به دليل مهاجرت کم بشود در نتيجه جای خالي‌شان را يا بايد هندوها و چيني‌ها پر کنند يا خارجي‌هايي که همواره ميهمان هستند ولو که همانجا به دنيا بيايند و بميرند.

هندوها برداشته‌اند يک نامه‌ی اعتراض نوشته‌اند و فرستاده‌اند خارج از کشور؟ برای چه کسي از همه جالب‌تر است. فرستاده‌اند برای ملکه‌ انگلستان که آن وقتي که بريتانيا به مالزی اجازه داد تا مستقل بشود در قانون اساسي اين کشور تأکيد شده بوده که حکومت مالزی به منشور حقوق بشر پايبند است و اين منشور مي‌گويد آزادی ديني وجود دارد و عيسي به دين خودش، موسي به دين خودش. اما حالا طرفداران محمد کافه را به هم ريخته‌اند و نه تنها آزادی ديني را پاس نمي‌دارند بلکه معابد ما را هم خراب مي‌کنند، بنابراين شما که سابقه‌ی استقلال اين کشور را داريد و ضمنأ رئيس کشورهای مشترک المنافع هم هستيد يک فکری به حال مستعمره‌ی سابق‌تان بکنيد يا او را در کشورهای‌تان تحريم کنيد تا دست از اين تبعيض بردارند.

توی مالزی يک قانون جالبي هست، هر چهار سال يک بار شاه کشور که يک مقام تشريفاتي‌ست از بين شيوخ طوايف مالايي انتخاب مي‌شود ولي دولت اين کشور مي‌تواند همينطور الي الابد بر سر کار باقي بماند. لابد حالا بايد نشست و جواب ملکه‌ی انگلستان را شنيد که آيا دعوا را حواله مي‌کند به شاه موقتي يا دولت مستدام؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار