وزارت ارشاد و ضعفاء و زورمندان

اين داستان ثبت وبلاگ‌‌ها درست شبيه به ثبت شماره‌ی دستگاه‌های فکس هست که در زمان وزارت غرضي بر وزارت پست و تلگراف و تلفن اعلام شد. هر کسي مي‌رفت يک دستگاه فکس مي‌خريد بايد دستگاه را مي‌برد و شماره‌ی بدنه‌ی دستگاه را به يک محلي در وزارت خانه اعلام مي‌کرد. از آن کارهای خيلي خيلي خنده‌دار.

همان وقت‌‌ها بعضي‌ها مي‌گفتند که هنوز روش مواجهه‌‌ی بعضي از حضرات مسئول با دنيای جديد مثل داستان آبکشي کردن هر چيزی‌ست که نجس قلمداد شده. آبکشي که بشود نجسي‌اش هم مي‌رود. شماره‌ی دستگاه فکس را که بدهيد به وزارت ارتباطات فعلي آنوقت مسئوليت هر چيزی که برايتان بفرستند هم با شماست. بعدها که معلوم شد با کامپيوتر هم مي‌شود فکس فرستاد و دريافت کرد اوضاع خنده‌دارتر شد چون کامپيوتر هم يا بايد وارد داستان نجس و پاک مي‌شد يا بايد زير سيبيلي از زيرش در رفت، که خوب نتيجه معلوم است که چه شد.

حالا رسيده‌ايم به وبلاگ‌ها که بايد ثبت بشوند. اين يعني بيخبری از دنيای ارتباطات. لابد چند روز ديگر بايد درباره‌ی ايميل‌های اسپم و پاپ آپ‌های تبليغاتي هم تصميم گيری بشود که آيا اين‌ها هم جزو گرفتاری‌های کامپيوتردارهاست که بايد يکي يکي اسپم‌ها را يادداشت کنند که بعدأ نشاني‌شان را بدهند به يک اداره‌ای برای تحقيقات متعاقب آن!

خوب اين هم مي‌شود آشنايي قدم به قدم اهل وزارت و وکالت کشور ما با دنيای جديد.

اما يک نکته‌ی جالب هم هست که به نظرم مي‌شود ادعايش را در وبلاگ‌ها نوشت. اين طرح قرار است زير نظر معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد باشد. به اين ترتيب حوزه‌ی وبلاگي تبديل شده به يک حوزه‌ی مطبوعاتي. از آن طرف هم گفته‌اند که علاوه بر مشخصات و اين‌ها صاحبان وبلاگ‌ها بايد تعداد تقريبی بازديدهای روزانه از سايت را هم بنويسند. اين را که به زبان مطبوعاتي ترجمه کنيد مي‌شود "تيراژ مطبوعه".

حالا وبلاگ‌ها که خيلي‌های‌شان شمارنده دارند و هر آدمي مي‌تواند برود ببيند تيراژ وبلاگ چقدر است و در زمان‌های متفاوت هم چقدر بوده. تازه دقيق هم هست. اما همين جناب معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد مي‌تواند يک آماری هم از تيراژ روزنامه‌ی کيهان بدهد با ذکر همينقدر جزئياتي که شمارنده‌های وبلاگ‌ها يا سايت‌ها دارند؟ مثلأ در هشت سال گذشته تيراژ کيهان چقدر بوده و چقدر از نسخه‌هايش را به کجاها فرستاده‌اند؟

بلاخره اگر نشريه‌ی دولتي کيهان پيشقدم بشود برای شفاف سازی درباره‌ی تيراژش آنوقت مي‌شود باور کرد که وزارت ارشاد توانسته زور و بازوی خودش را به همه‌ی انواع مطبوعات به يکسان نشان بدهد.

بيزحمت به همين شکلي که آمار وبلاگ‌ها را دقيق مي‌خواهند در کنار آمار تيراژ روزنامه‌ی کيهان يک گوشه‌ای هم مقدار و نوع کاغذ دريافتي از سهميه‌ی دولتي (که مي‌شود زبان برنامه نويسی سايت)، کشوری که دستگاه‌های چاپ را از آنجا خريده‌اند (که مي‌شود نام سايت ميزبان) به اضافه‌ی نام و نشاني و شماره شناسنامه‌ی آدم‌های دست‌اندرکار روزنامه را هم بنويسند.

حالا ببينيم زور ارشاد به ضعفاء و زورمندان به يک اندازه مي‌رسد يا نه؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار