هيئت گريه و زاری و نظارت بر قانون اساسي
هر بار که ابطحي به مناسبتي درباره ی هيئت نظارت بر قانون اساسي چيزی مي نويسه از استيصال هيئت برای حل مشکلاتي که مثلأ جزو وظايفشونه حرف مي زنه. در عمده ی موارد هم دست آخر همه ی اعضای هيئت شروع به گريه کردن مي کنن. حالا باز بعد از نامه ی مجتبي سميع نژاد هيئت مذکور دوباره شروع به گريه و زاری کرده. اين يک نمونه از وضعيتيه که کانديداهای انتصابات با اون روبرو هستن، بخصوص که به طور قطع هيچکدومشون هم به اندازه ی دودوره ی خاتمي رأی نخواهند داشت. جالب هم اينه که هيچکدوم از کانديداها و حتي طرفداران و فعالين اون ها در ستادهای تبليغاتي هم به چنين بن بست هايي اشاره نمي کنن. حال آدم بهم مي خوره که همين طرفدارن پر حرارتي که در ستادهای اين و اون و بخصوص مشارکتي ها دارن کار مي کنن حاضر نيستن کانديدای خودشون رو وادارن درباره ی اين جور گرفتاری های معمول در پيگيری مطالبات دموکراتيک حرف بزنن. يعني موضوع اين کانديداهای اصلاح طلب هم فقط رأی جمع کردن برای نظاميه که خودشون هم واقفن که نمي تونن هيچ بخش از مشکلاتش رو حل کنن. بلاخره اين ادعای طرفداران کانديداها که ما فقط برای تحقق دموکراسي داريم سينه چاک مي کنيم همين وقت ها خودش رو نشون ميده. مرتضي حاجي هم رئيس ستاد خاتمي بود و بلافاصله بعد از انتخابات وارد کابينه شد. حالا بعد از انتخابات کو تا مردم يادشون بيفته چه کسي چه کاره ی ستاد فلان آقا بوده
ضميمه ی داخلي: آی اخوی! بسته به ظرفيتتون حاضريم هنوز هم ادا در بياريم فکر کنين رفيقتون يک جورايي عبدالله س، بلاخره حال کنين. اما پاش بيفته رو انگشت هم مي پيچونيم. تا حالا پيچونده نشدين يک وقت جو نگيردتون ها! خواستين بگين آدرس بدم برين پيچونده هاش هم ببينين

نظرات

پست‌های پرطرفدار