دل‌انگيز و باقی قضايا

از جمله افتخارات محققان يکی هم اين است که مقاله‌شان در نشريه نيچر (Nature) منتشر بشود. هر کسی هم که دارد مقاله‌ای می‌نويسد دور و اطرافيانش به جدی و شوخی می‌گويند اميدواريم در نيچر منتشرش کنی. مجله نيچر علاوه بر نشريه اصلی‌ و وبسايتش چند تا وبسايت منطقه‌ای هم دارد. يکی از اين وبسايت‌های منطقه‌ای هم مربوط است به خاورميانه که البته به زبان انگليسی‌ست. پايین اسم وبسايت نوشته‌اند اعتلای علم در جهان عرب و در توضيحاتش هم نوشته است که علم در جهان عرب ناشی از الهامی‌ست که اعراب از يونان و ايران (پرشيا) و هند گرفته‌اند. سردبير نيچر خاورميانه يکی از دوستان نزديک من است به اسم محمد يحيی که مصری‌ست و داروسازی خوانده و سال‌هاست دارد به عنوان روزنامه نگار علمی کار می‌کند. پسر بسيار باسوادی‌ست ولی هر بار که با هم حرف زده‌ايم کلی ناله کرده که بدبختی جهان عرب اين است که مردمش بيسوادند. حالا بعد از شلوغی‌های تونس برايم ايميل زده که همين روزهاست که مصر هم به همان وضعی که تونس درآمده دچار بشود و عامل هر دوی‌شان هم بيسوادی جمعيت عظیمی از مردم است که نه می‌توانند دردی از جامعه خودشان را دوا کنند و نه می‌توانند با اين بيسوادی که دارند در کشورهای پيشرفته جهان به جايی برسند برای همين هم هست که مجبورند توی کشورهای خودشان بمانند و همانجا راه چاره‌ای پيدا کنند.

دو سال پيش که دانمارک بودم در همان مدتی که همراه با محمد يحيی دفتر سازمان ملل کار می‌کرديم خيلی زياد پيش می‌آمد که اوضاع جامعه‌ی مصر و ايران را مقايسه کنيم. تقريبن در هر موردی که حرف می‌زديم منجر به اين می‌شد که نتيجه بگيريم سطح سواد جامعه ايرانی به مراتب بيشتر از تمام کشورهای عربی‌ست منتها وقتی به مشارکت در سطح بين‌المللی می‌رسد تقريبن از همه‌شان عقب‌تريم. حالا گاهی که دقيق می‌شويد خنده‌تان می‌گيرد. مثلن همين نسخه خاورميانه‌ای نشريه نيچر را مصری‌ها می‌گردانند و 5 ماه ديگر هم قرار است کنفرانس جهانی روزنامه نگاری علمی را باز همين مصری‌ها برگزار کنند. مراودات بين‌المللی‌شان آنقدر زياد است که برای برگزاری کنفرانس از مؤسسات علمی اروپايی و امريکايی کمک گرفته‌اند. همين کمک‌ها در يک دهه گذشته باعث شده تقريبن تمام کشورهای عربی منجمله مصر انجمن‌های روزنامه نگاری علمی‌شان را راه بيندازند منتها نتيجه‌اش چيز خارق‌العاده‌ای نشده. مثلن در کنفرانسی که قرار است برگزار بشود فقط سه نفر از مصر سخنرانی می‌کنند. يعنی خود برگزار کننده کنفرانس هم آنقدری بنيه علمی و روزنامه نگاری قوی ندارد که به اسم برگزار کننده هم که شده تعداد سخنران‌های خودش بيشتر از بقيه باشد. واقعيتش اين است که انجمن نجوم آماتوری ايران اعضای بيشتری دارد و اگر پايش بيفتد همايش‌های بهتری برگزار می‌کنند، حالا به قول رضا مارمولک "اگر اسلام دست و پای ما رو نبسته بود"، فعلن که بسته.

اين از قسمت برادر دل‌انگيز.

حسن لطف کرده دو تا از سی‌دی‌های همايون شجريان را برايم سوغاتی آورده. شجريان که آمده بود بريزبن هر چقدر سعی کردم بروم کنسرتش را ببینم ديدم ترجيحم اين است که صدايش را بشنوم برای همين هم اين سی‌دی‌ها به اندازه يک کنسرت رفتن می‌ارزند. دست حسن درد نکند واقعن. اما اگر کنسرتی می‌رفتم که قرار بود مجموعه "نقش خيال" با آهنگسازی علی قمصری را بشنوم مطمئنم که ناراضی می‌آمدم بيرون. حالا بهتان برنخورد بی‌زحمت ولی انتخاب شعر نامناسب و به زور غمگين خواندن هم خيلی پديده جديدی‌ست. خوب آدم يک کمی از فضای اين آثار غمگين را می‌گذارد به حساب اوضاع داخلی ايران منتها آن اواخر سی‌دی که می‌بينيد يک قطعه نامتعارف گيتار و ارکستر وجود دارد آنوقت متوجه می‌شويد آن غمگين خواندن همايون شجريان هم از سر کم ذوقی آهنگساز است. زورکی غمگين خواندن غزل‌های سعدی و مولوی هم يک حدی دارد. نامتعارف‌های محسن نامجو را که می‌شنويد کلی ذوق می‌کنيد، يعنی به نظر من، نامتعارف‌هايی مثل نقش خيال علی قمصری را هم که می‌شنويد خسته‌تان می‌کند. حالا اگر سی‌دی‌ "نقش خيال" را شنيديد و نظرتان مخالف نظر من بود بنويسيدش شايد اشتباه از من باشد که فکر می‌کنم اشکال از آهنگسازی‌ست.

اين هم از اين.

سال گذشته دم و دستگاه نظر دادن وبلاگ را که با هالوسکن بود مجبور شدم ببرم توی يک وبسايت جديد. بابت همين نقل و انتقال هم يک مقداری پول دادم. امسال ديدم يک ايميل آمده که از فلان روز ديگر نمی‌توانی بروی روی بخش نظر دادن چون اعتبار مالی‌ات تمام شده و بايد پول بدهی. ديدم همان بهتر که برگردم توی بلاگر و دوباره از خودش استفاده کنم. حالا که برگشتم می‌بينم راهی برای انتقال نظراتی که توی آن دستگاه قبلی بود به بلاگر وجود ندارد. يعنی هر چقدر که گشتم چيزی پيدا نکردم. توی دم و دستگاه بلاگر هم نمی‌شود زير هر نظری که می‌گذارند يکی يکی چيزی نوشت. يا باز من نمی‌دانم. خلاصه که اگر می‌بينيد جواب نمی‌دهم به نظرها يا احوالپرسی نمی‌کنم مربوط به همين انتقال دوباره از هالوسکن به بلاگر است. اگر راهی بلديد که چه کار می‌شود کرد لطف کنيد خبرم کنيد.

اين هم از بخش نظرات.

نظرات

پست‌های پرطرفدار