دايره‌ها

- چرا سوار شدی؟

- قربون شکلت اگه سوار نشم تو خرج منو میدی؟

اين يکی از ديالوگ‌های فيلم‌ "دايره" جعفر پناهی‌ست که در ايران نمايش داده نشده چون حسابی از خجالت همه در می‌آيد.

از قرار اسم دايره در حوزه‌ی فيلمسازی ايرانی معنی‌اش به دور خود چرخيدن يک سيستم ناکارآمد اجتماعی‌ست. از دايره‌ی مينا ساخته‌ی مهرجويی تا دايره جعفر پناهی و حالا دايره زنگی پريسا بخت آور.

منتهای مراتب با وجود کشدار بودن اين دايره‌ی آخری که همان دايره زنگی‌ست، از يک چيزی در اين فيلم خيلی خوشم آمد.

اهل موسيقی ايرانی که باشيد و دستگاه‌هايش را بشناسيد آنوقت يک موضوع جالبی در دايره زنگی کشف می‌کنيد.

خيلی زيرکانه بود. حالا می‌نويسم.

در دستگاه همايون يک گوشه‌ای هست به نام گوشه‌ی شوشتری. البته در تمام دستگاه‌های موسيقی ايرانی می‌شود رديف شوشتری را اجرا کرد. وقتی گوشه‌ی شوشتری را در همان دستگاه همايون می‌شنويد هزاری هم که چهار مضرابی برايش تنظيم کنند باز احساس غم و اندوه به آدم دست می‌دهد دليلش هم خود دستگاه همايون است که اهل موسيقی ايرانی آن را دستگاه محزون و اسرار آميز می‌شناسند.

حوصله‌اش را داشتيد خودتان بشنويد دست‌تان می‌آيد.

مرحوم ابوالحسن صبا يک قطعه‌ای با همين گوشه‌ی شوشتری ساخته که اسمش "به زندان" است و اجرای خيلی معروفش هم مربوط است به اجرای ارکسترال اثر به رهبری حسين دهلوی. اگر بشنويد متوجه می‌شويد چه قطعه‌ای‌ست. اينجا می‌توانيد بشنويدش. اگر هم يک روزی گذارمان به همديگر افتاد برای‌تان با آکاردئون می‌زنم که حالی ببريد.

نکته‌ی زيرکانه‌ی فيلم دايره زنگی در همين "به زندان" شوشتری‌ست که اول و آخر فيلم می‌شنويدش و اگر بدانيد اسم قطعه چيست ديگر داستان فيلم تبديل می‌شود به يک دايره‌ی بسته‌ی اجتماعی، يعنی همانی که جعفر پناهی هم آن را در دايره نشان داده. آدم‌های گرفتار در دايره يک جامعه‌ی بسته و در خود فرو رفته.

همينی که جعفر پناهی از زبان بازيگرانش می‌گويد:

- چرا سوار شدی؟

- قربون شکلت اگه سوار نشم تو خرج منو میدی؟

"به زندان شوشتری" خيلی انتخاب زيرکانه بود.

گاهی زير سطح را که نگاه می‌کنيد جالب است.

نظرات

پست‌های پرطرفدار