جنوب از خيلي جنوب

مطمئنم اگر اين خبر را از کسي مي‌شنيدم به سختي باورم مي‌شد.

امروز صبح گفتم خوب است بعد از مدت‌ها يکي از ايميل‌های قديمي‌ام را نگاه کنم ببينيم چه خبر است. رفتم توی سايت ديدم حدود صد تا ايميل تبليغاتي تويش هست. خيلي تند عنوان‌های‌شان را خواندم تا رسيدم به يکي که مربوط بود به نوامبر سال گذشته. ديدم از نشاني يکي از دوستان قديمي‌ام که حدود 12 سالي مي‌شود همديگر را نديده‌ايم فرستاده شده. متوجه شدم که ايميل مربوط به جي ميل هم هست.

نشاني‌اش را وارد کردم توی جي ميل که جواب بدهم ديدم چراغش از آن طرف خط روشن شد و زديم به احوالپرسي. دوست خيلي خوبي‌ست و البته دو تا خصوصيت جالب هم دارد. يکي‌اش که اصلأ از سر همان با هم آشنا شديم توانايي‌اش در زبان‌های خارجي‌ست. 5 تا زبان بلد است و کارش توی يکي از برنامه‌های علمي راديو ترجمه خبرهای علمي از منابع مختلف و زبان‌های مختلف بود. البته فوق ليسانس مهندسي مکانيک دارد.

خصوصيت مهم ديگرش اين است که خوزستاني‌ست.

گفتم ايران هستي؟ گفت نه. گفتم پس کجايي؟ گفت قطب جنوب. گفت ما را گرفتي ها! گفت باور کن قطب جنوب هستم، برای يک شرکتي کار مي‌کنم که پروژه‌شان در قطب جنوب است و از امريکا آمده‌ام اينجا دارم کار مي‌کنم و هر چه اسم سرما را شنيدی همه را فراموش کن، سرما يعني اينجايي که من هستم. فعلأ هم که دارم اينجا زندگي مي‌کنم.

گفتم بايد يک لوح يادبود بنويسند بزنند توی خوزستان که يک خوزستاني رفته قطب جنوب دارد زندگي مي‌کند. نه که ما خوزستاني‌ها همه‌اش جنوب جنوب مي‌کنيم اصولأ زندگي‌مان بند مي‌شود به جنوب. جنوب کشور نشد مي‌رويم قطب جنوب. حالا قرار شده با هم سر يک فرصتي گپ بزنيم.

گفتم که اگر از کسي ديگر مي‌شنيدم به سختي باورم مي‌شد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار