پرونده علمي ايران (2)

يکي از کارخانه هايي که بعد از انقلاب در ايران مجبور به تعطيلي شد کارخانه آبجوسازی شمس بود (که اميدوارم اسمش رو عوضي نگفته باشم). اين همون کارخانه اييه که در شهر صنعتي قزوين قرار گرفته. ظاهرأ بعد از چند سالي که اين کارخانه تعطيل بوده عده ای با محاسبه سودی که مي تونستن از فروش الکل طبي و صنعتي به دست بيارن کارخانه رو مجددأ راه اندازی مي کنند. تا جاييکه که من در گفتگوهای مختلفي که داشتم متوجه شدم در حدود سال های هفتاد تا هفتادوهشت از محل فروش داخلي و خارجي محصولات توليدی اين کارخانه سود هنگفتي نصيب صاحبان جديد کارخانه که دو تا از مؤسسات مذهبي قزوين هم هستند مي شه. علت اين بوده که تجهيزات توليدی کارخانه نه تنها در منطقه خاورميانه کم نظير بوده بلکه هند و اسيای ميانه هم چنين امکانات مفصلي نداشتن. من خودم دو سال پيش کارخانه رو ديدم و مي تونم بگم وقتي معيار زماني قبل از انقلاب رو به عنوان مبنای کار قرار بديم واقعأ کارخانه ی بزرگي بوده. يکي از مسؤلان کارخانه که حالا اسمش رو يک چيزی مثل قطران که دقيقأ يادم نمي ياد گذاشتن به من گفت که در همون دوران پولسازی و مشتری داشتن محصولات يکدفعه صاحبان کارخانه گفتند خريداران خارجي الکل بايد از وزارتخانه های بهداشت کشورهاشون نامه بيارن که اين الکلي رو که مي خرن فقط برای مصارف پزشکي هست و هيچ استفاده ی ديگه ای مثلأ در نوشابه سازی نداره. گرچه چند تايي از خريداران اعتراض کردن که به شما چه ربطي داره اما ظاهرأ کسي گوشش بدهکار نبوده و کم کم در کشورهای آسيای ميانه و هند، و ظاهرأ با مغتنم شمردن موقعيت، چندتايي کارخانه احداث مي شه که کارشون توليد الکل بوده و به مرور بازار از دست شرکت ايراني درمياد. شرکت الکل سازی ايراني چند وقتي به توليد نوشابه و آبميوه رو مياره اما به نتيجه نمي رسه. و تقريبأ به مرز ورشکستگي مي رسه. محصولش هم همون الکل صنعتي و مقدار کمتری الکل طبي بوده تا اينکه مجوز توليد الکل طبي به ميزان زياد رو بهش مي دن. اين الکل اضافه ی طبي کجا و چطور مصرف مي شه خيلي داستان داره. اما يک حاشيه ای هم داره که به نظر من از توليد اون الکل مهمتره. اون حاشيه اينه که مسؤلان کارخانه با وجود توليد الکل اما هنوز پسمانده های توليداتشون رو که باز هم مي تونه برای توليد انواع ديگه ای از نوشابه های الکلي استفاده بشه، با وجود داشتن امکانات فني، دور مي ريزن ولي چون برای توليد مثلأ يک ليتر الکل سه کيلو پسمانده به دست ميارن اين دور ريختن از توان تصفيه خارجه بنابراين سر لوله های خروجي رو گذاشتن روی زمين های کنار کارخانه و مثل نهر آب پسمانده مي فرستن توی محيط. من اين صحنه ی خروج پسمانده ها و منظره زمين های اطرافش رو ديدم. اگر بگم وحشتناکه باز هم عمق فاجعه رو نشون نمي ده. تا جاييکه مي دونم ساکنان روستاهای اطراف چند بار به کارخانه اعتراض کردن، اعتراض حسابي درحدودی که بزن بزن شده ولي به پشتگرمي صاحبان کارخانه نتونستن کاری از پيش ببرن. حتي شنيدم يک روستايي در همون نزديکي در حال تخليه شدنه از بس بوی ناجوری توی منطقه اطراف کارخانه هست. دو سال پيش يک متخصص خارجي اومده بود که بتونه اين گرفتاری رو برای کارخانه حل کنه که تا جاييکه من باخبرم قرارشون به هم خورده. يک نکته مهمي که همون متخصص خارجي به من گفت (من در بازديد علمي که داشت باهاش بودم) اين بود که حتي اگر مشکل تصفيه کارخانه حل شدني باشه باز هم تمام زمين های کشاورزی منطقه و سفره های آب زيرزميني به کلي از بين رفته. تازه اگر مشکل تصفيه حل بشه.

نظرات

پست‌های پرطرفدار