پيتر آمد

پيتر هم اتاقي اينجانب در دانشگاه بعد از سه ماه کار بر روی يک پروژه تحقيقاتي در استراليای غربي امروز آمد. اين استراليای غربي جاييه که نشانه ش شهر Perth در غرب اين کشوره. خود استراليايي ها مي گن استراليای غربي منزوی ترين بخش استراليا محسوب مي شه و در همين يکي دو ساعتي که با پيتر در مورد کارش در اونجا حرف مي زدم چند بار همين انزوای جغرافيايي رو برام توصيف کرد که چه محصول اجتماعي به بار آورده که بلاخره توجه دولت مرکزی رو جلب کرده و اون ها چند نفری رو برای تحقيق فرستادن اونجا. مهم ترين حرف پيتر در مورد نحوه حل و فصل دعواهای اجتماعي در اون منطقه هست که با استفاده از يک شخصيت آشنا برای ما ايراني ها انجام مي شه. اين آدم کدخدای شهر (و نه ده) هست. پيتر مي گفت حتي شبيه به سنت های عربي در بعضي دعواها همين حضرات که استراليايي هم شناخته مي شن يکي از دختران خانواده رو بعنوان وجه المصالحه به طرف پيروز دعوا مي دن. پيتر حرف های خيره کننده ای از استراليای غربي مي زنه که باز هم مي نويسم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار