فرمان بريده گان واقعي، مصلحان قلابي

از اين جدی تر نمي شد که هر کاری که راستي ها حرفش را زدند اعم از قتل و ترور و حذف و بگير و ببند همه رو انجام دادند و بر عکس هر چه را اصلاح طلب ها و بخصوص شخص خاتمي وعده داده بود هيچکدام رو به سر انجام نرسوند. بر خلاف ابطحي که مدام داره از کارهای خاتمي در گسترش فضای دمکراتيک دفاع مي کنه و بر خلاف حرف های چپي ها که دائم مي گن اصلاحات برگشت ناپذيره من فکر مي کنم همين مدارای بيخودی که کردند باعث شد اعتماد عمومي به اصلاحات از بين بره و اتفاقأ کشور چندين پله عقب بره. چه کسي حاضره دوباره بره زير علم اصلاح طلباني مثل خاتمي سينه بزنه که در بزنگاه فقط دامن خودش رو بالا مي کشه که تر نشه؟ خاتمي هنوز در عوالم کتابخانه ملي سير مي کنه و اتفاقأ آوردنش به صحنه محصول اشتباه استراتژيک تئوريسين های اصلاحات بود. شايد به جای خاتمي بايد از حجاريان، علوی تبار و موسوی خوئيني ها انتقاد کرد که چرا در بين افرادی که مي تونستن اصلاحات رو مثل يک سياستمدار نه يک علاقمند به حوزه روشنفکری جلو ببرن، مسؤوليت رو به يک علاقمند اصلاحات سپردند. خاتمي آدم خوبي است ولي ما به سياستمدار خوب احتياج داشتيم که مي تونست منافع ملت رو از مسير درست و بدون واهمه دنبال کنه. برای همينه که من مي گم اين شريعتمداری کيهان که رسمأ مي گه فرمان بريده هستيم و در عمل نشون داد فرمان رو بريده سياستمدارتره. هر چه چپ ها وعده دادن که اگر اونطور نشه مي گيم چه دست هايي در کاره، راستي ها همه چيز گفتن و کردن. خاتمي و بقيه چپي ها بيست ميليون رأيي رو که همه ی ماها بهشون داديم ريختن توی زباله داني. به قول مولوی هرکه او آسان خرد آسان دهد / گوهری طفلي به قرص نان دهد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار