ديويد کلي و بعضي حرف ها
من البته به توهم توطئه اعتقادی ندارم ولي گاهي بعضي اتفاقات رو بيخودی با هم جور مي بينم مثلا همين دعواي بين بي بي سي و دولت بلر در انگليس که هسته اصلي اون مربوط به گزارش تسليحاتي عراق بوده که بهانه همراهي انگليس در حمله به عراق بوده. بي بي سي ميگه گزارشگرشون ( يعني اندرو گيليگان) از يک منبع مطلع ( يعني دکتر کلي) پي برده که گزارش تسليحاتي غير واقعي بوده و در اون غلو شده و منبع مطلع گفته بوده که مسؤول دستکاری گزارش الستر کمپبل مديرارتباطات دفتر نخست وزير بوده. حالا فکر کنيد اين دعوا چه سود و چه زياني مي تونه برای انگليس داشته باشه ( از نظر من البته). اول اينه که اگه بي بي سي پيروز بشه اونوقت مي تونه ثابت کنه که کاملأ بيطرفانه خبر تهيه مي کنه، ولو بر ضد دولت خودش، و خوب اعتماد مخاطبينش رو به دست بياره و مخاطبين منبعد با رضايت خاطر بيشتری خبرها رو از هر نوعش قبول کنن. اگر دولت پیروز بشه اونوقت مي تونه بگه واقعأ خطر بزرگي رو از سر مردم عراق و دنيا برطرف کرده و از اين به بعد همه ملت های گرفتار آرزو کنن که انگليس با واسطه يا بيواسطه بياد به کمکشون. ايضأ به نظرمن(!) بي بي سي پيروز ميشه چون قدرت رسانه براي تاثيرگذاري بر مخاطبانش که ميتونن منشأ آثاري در کشورشون باشن برای همه حکومت ها مهم تر از اشخاص و حتي دولتهاست. بلر مي تونه راي نياره و جای خودش رو به يکي ديگه بده و هزار تا دري وري هم نثارش کنن که دروغ گفته، ولي بي بي سي اگه به اينجا برسه اونوقت اقتدار رسانه ایش که خيلي مهمتر از اقتدار سياسي دولت انگليسه از بين ميره و اين قابل ترميم نيست ( مثل ايران که ديگه هيچکس حاضر نيست دو دقيقه هم اخبار و برنامه هاي سياسي راديو- تلويزيون رو گوش بده و قبول کنه و با دويست هزار تومن ميشه کل اين رسانه عريض و طويل رو با يک ماهواره عوض کرد) . بنابراين اين دعوا که اساسش هم يک جور سناريوي رسانه ايه به نفع رسانه حل ميشه. دکتر کلي و چند نفری از کابينه که توی اين قضايا تلف ميشن در مقابل منافع درازمدتي که به دست مياد اونقدرها مهم نيستن (مگه مرگ پرنس دايانا در مقابل حفظ شئونات دربار اهميتي داشت؟ کي باور ميکنه که اون تصادف يک اتفاق بود؟ يا از اونطرف مگه اين همه سند و مدرکي که بعد از کودتای 28 مرداد بيرون اومده باعث برگشتن دوباره دولت ملي مصدق شد؟ يک عذرخواهي و تمام). حالا فرض کنين مطابق معمول سياسيون ايران ( با یازده نمره ارفاق! چون اين حضرات که سياسي نيستن) بخوان دراينباره موضعگيري کنن. ميگن ديدين دروغ گفتن که عراق اسلحه داره حالا معلوم شد نداشته خوب ما هم همينطوريم ديگه اسلحه نداريم. اين يعني بي بي سي حق داشته پس مردم به اون اعتماد مي کنن. حالا اگه سياسيون ايران ( تک ماده ای ها) به هر دليل به بي بي سي دري وري بگن مردم ميگن شما که با همه دنيا بد هستين، که ميشه آچمز رسانه اي. به همين دليله که صرفنظر از مسائل سياسي بايد به بي بي سي هميشه نمره 20 داد که واقعأ رسانه اي عمل مي کنه درست انگار قراره يک تاتر تلويزيوني بسازه، نه مثل راديو- تلويزيون ايران که هر یک قدمي که با هل و زور مياد جلو با يک پشتک ده قدم ميره عقب.
دور از جنابتون، شده حکايت اون که ميخواست به رفيقش رو دست بزنه بهش گفت: بگو شلغم.........
من البته به توهم توطئه اعتقادی ندارم ولي گاهي بعضي اتفاقات رو بيخودی با هم جور مي بينم مثلا همين دعواي بين بي بي سي و دولت بلر در انگليس که هسته اصلي اون مربوط به گزارش تسليحاتي عراق بوده که بهانه همراهي انگليس در حمله به عراق بوده. بي بي سي ميگه گزارشگرشون ( يعني اندرو گيليگان) از يک منبع مطلع ( يعني دکتر کلي) پي برده که گزارش تسليحاتي غير واقعي بوده و در اون غلو شده و منبع مطلع گفته بوده که مسؤول دستکاری گزارش الستر کمپبل مديرارتباطات دفتر نخست وزير بوده. حالا فکر کنيد اين دعوا چه سود و چه زياني مي تونه برای انگليس داشته باشه ( از نظر من البته). اول اينه که اگه بي بي سي پيروز بشه اونوقت مي تونه ثابت کنه که کاملأ بيطرفانه خبر تهيه مي کنه، ولو بر ضد دولت خودش، و خوب اعتماد مخاطبينش رو به دست بياره و مخاطبين منبعد با رضايت خاطر بيشتری خبرها رو از هر نوعش قبول کنن. اگر دولت پیروز بشه اونوقت مي تونه بگه واقعأ خطر بزرگي رو از سر مردم عراق و دنيا برطرف کرده و از اين به بعد همه ملت های گرفتار آرزو کنن که انگليس با واسطه يا بيواسطه بياد به کمکشون. ايضأ به نظرمن(!) بي بي سي پيروز ميشه چون قدرت رسانه براي تاثيرگذاري بر مخاطبانش که ميتونن منشأ آثاري در کشورشون باشن برای همه حکومت ها مهم تر از اشخاص و حتي دولتهاست. بلر مي تونه راي نياره و جای خودش رو به يکي ديگه بده و هزار تا دري وري هم نثارش کنن که دروغ گفته، ولي بي بي سي اگه به اينجا برسه اونوقت اقتدار رسانه ایش که خيلي مهمتر از اقتدار سياسي دولت انگليسه از بين ميره و اين قابل ترميم نيست ( مثل ايران که ديگه هيچکس حاضر نيست دو دقيقه هم اخبار و برنامه هاي سياسي راديو- تلويزيون رو گوش بده و قبول کنه و با دويست هزار تومن ميشه کل اين رسانه عريض و طويل رو با يک ماهواره عوض کرد) . بنابراين اين دعوا که اساسش هم يک جور سناريوي رسانه ايه به نفع رسانه حل ميشه. دکتر کلي و چند نفری از کابينه که توی اين قضايا تلف ميشن در مقابل منافع درازمدتي که به دست مياد اونقدرها مهم نيستن (مگه مرگ پرنس دايانا در مقابل حفظ شئونات دربار اهميتي داشت؟ کي باور ميکنه که اون تصادف يک اتفاق بود؟ يا از اونطرف مگه اين همه سند و مدرکي که بعد از کودتای 28 مرداد بيرون اومده باعث برگشتن دوباره دولت ملي مصدق شد؟ يک عذرخواهي و تمام). حالا فرض کنين مطابق معمول سياسيون ايران ( با یازده نمره ارفاق! چون اين حضرات که سياسي نيستن) بخوان دراينباره موضعگيري کنن. ميگن ديدين دروغ گفتن که عراق اسلحه داره حالا معلوم شد نداشته خوب ما هم همينطوريم ديگه اسلحه نداريم. اين يعني بي بي سي حق داشته پس مردم به اون اعتماد مي کنن. حالا اگه سياسيون ايران ( تک ماده ای ها) به هر دليل به بي بي سي دري وري بگن مردم ميگن شما که با همه دنيا بد هستين، که ميشه آچمز رسانه اي. به همين دليله که صرفنظر از مسائل سياسي بايد به بي بي سي هميشه نمره 20 داد که واقعأ رسانه اي عمل مي کنه درست انگار قراره يک تاتر تلويزيوني بسازه، نه مثل راديو- تلويزيون ايران که هر یک قدمي که با هل و زور مياد جلو با يک پشتک ده قدم ميره عقب.
دور از جنابتون، شده حکايت اون که ميخواست به رفيقش رو دست بزنه بهش گفت: بگو شلغم.........
نظرات