فيلم يوتيوبی با نامه افسوس، ساليانی رفته و خاندانی جا مانده
وقتی يک حکومتی بر سر کار است و هر طور که قدرت
را به دست گرفته باشد دست آخر ناگزير میشود چهره فرهنگی برای خودش دست و پا کند.
حتی هولاکوخان مغول هم با درايت خواجه نصیرالدين طوسی و ساخت رصدخانه مراغه و
تربيت منجم همين کار را کرد. در دوران جديد هم همين چهره فرهنگی حکومتهاست که آنها
را در ميان سايرين متمايز میکند. از ساخت بناهای يادبود و ساخت سينما و نمايشخانه
و موزه تا جايزه و مدال دادن به اهل علم و هنر. ماندگاری حکومتها از جنبه فرهنگی
به همين درايتشان است.
منتها در دنيای مدرن اين فقط حکومتها نيستند که
به دنبال چهره فرهنگی باقی گذاشتن از خودشان هستند، بلکه بسياری از کسانی که در
کاری سرآمد ملت خودشان يا روزگار ديگران میشوند هم به مدد همين جوايز و پاداشها
به تلاش انسانها ارج میگذارند. میشود گفت حکومتها و غيرحکومتیها دنيای مدرن و
از جنبه فرهنگی همترازند. نمونه معروفش جايزه نوبل است اما به فهرست طولانی اين
جوايز را که نگاه میکنيد از بنياد آقاخان گرفته تا بورسيههای دانشگاهی و کمک
هزينههای دانشجویی و حتی خرج سفر يک دانشجو در سال هم در آن وجود دارد که گاهی
فقط یک خانواده مبلغی را برای يادبود يکی از اعضای آن خانواده به مراکز دانشگاهی و
فرهنگی میسپارد تا به عنوان خرج سفر يک دانشجو برای شرکت در يک همايش علمی صرف
بشود.
توی ايران تا وقتی يک حکومتی در قدرت است از اين
خبرها هست. در دوران پهلوی و همين حالا در دوران جمهوری اسلامی جوايزی برای کتاب
سال و فيلم خوب و از اين دست اتفاقات فرهنگی اختصاص میدهند. در هر دو دوره هم
بنای يادبود و سينما و مرکز فرهنگی ساختهاند و منصفانهاش اين است که هر دو را با
هم ببينيم. منتها موضوع وقتی جالب میشود که ببينيم آيا اين جايزه دادنها وقتی هم
که آدمها در قدرت و حکومت نيستند هم رخ میدهد؟ يعنی آيا اين ساخت و ساز و جايزه
دادنها برای آن آدمها موضوع فرهنگی بوده يا حکومتی؟ بهترين نمونهاش وضع فعلی
خانواده پهلویست که تا وقتی در قدرت بودند و خزانه دستشان بود ساخت و ساز کردند
و جايزه دادند ولی وقتی از قدرت کنار زده شدند هيچ خبری ازشان نشد.
رگ گردنتان نزند بيرون ... صبر کنيد
اين همه که علاقمندان خانواده پهلوی از هنردوستی
فرح ديبا حرف میزنند و ساخت موزه و نمايشخانه را برای دوران هنرپروری او مثال میآورند
هيچ خبری دارند که ايشان در سی سال گذشته مثلن يک جايزهای به کسی داده باشد که
کتاب خوب، به هر زبانی، نوشته؟ خبری از جايزهای کوچکی در زمينه معماری ازشان سراغ
داريد؟ این همه بازيگر ايرانی در نمايشها و جشنوارههای در تبعيد هنرنمایی میکنند
و تقریبن همهشان قادر به سفر به ايران نيستند جایی خبری داريد که خانم فرح ديبا
هر سال جايزهای به يکیشان داده باشد؟
از رضا پهلوی خبری دارید که جایی به اسم تحقيق
در تاريخ ايران به کسی جايزه داده باشد؟ بورسی به دانشجويی ولو غير ايرانی داده
باشد؟ ساليانه از هنرمندی تقدير کرده باشد؟ جايزه کتاب سال راه انداخته باشد؟ مثلن
در علم سالانه جايزه داده باشد؟ جشنواره عکاسی راه انداخته باشد؟
هشت نه سال است که گوگوش از ايران آمده
بیرون و حرفه ايشان هم خوانندگیست. هر آدمی که مهاجرت کرده باشد میداند که هفت
هشت سال طول میکشد تا آدم در مهاجرت دوباره بتواند سر پا بلند شود. خوب همين
ايشان بلاخره بعد از اين مدت مسابقه برگزار کرده و چهار تا هنرمند تازه به همهمان معرفی کرده. هر چه هم
که از نظر مالی دارد از خوانندگیاش دارد. نه بابایش شاه بوده نه خودش تا وقتی
انقلاب نشده بود چيزی بيشتر از يک خواننده بود.
خوب همين يک آدم را مقايسه کنيد با خانواده
پهلوی که دستتان بيايد اين همه حرفی که درباره هنرپروری و فرهنگدوستیشان میزنند
همهاش مربوط به زمانی بود که در قدرت بودند و خزانه هم در اختيارشان بود. بعيد میدانم
همينها را نشود به همين جمهوری اسلامی هم گفت. بلاخره اينها هم از همان خزانه
دارند جشنواره برگزار میکنند و جايزه میدهند. خانواده پهلوی که از گوگوش کمبضاعتتر
نبودند.
خوب حالا دوست داريد رگ گردنتان را کلفت کنيد
به خودتان مربوط است منتها سی سال است خانواده پهلوی جز حرف زدن کار ديگری نکردهاند
و هيچ آبی هم ازشان گرم نشده. در حالی که گوگوش دستکم نشان داد میشود کار فرهنگی کرد.
حالا البته اگر دوست داريد فيلم يوتيوبی درباره
دوران شاه با نامه افسوس که چی بوديم چی شديم برای اين و آن بفرستيد به خودتان
مربوط است منتها حالا ديگر ساليانی رفته و خاندانی جا مانده است.
نظرات