خروج از تنگ آب و ورود به قفس
عکسهای اواخر دوران شاه و اوايل انقلاب را که
نگاه میکنيد، نوشتههای آن دوران را که میخوانيد و صداهای آدمها را که میشنويد
احساس میکنيد کسی هنوز نمیداند دنيای واقعی چه جور جايیست. انگار حالا از
خودتان بپرسيد چطور به ماهی توی تنگ آب آنروزها میشد گفت بيرون از تنگ آب زندگی
جور ديگریست. درست مثل حالا که میپرسيد چطور میشود درباره زندگی بيرون از قفس
حرف زد. شايد در تاريخ معاصر ايران تنها دورهای که در آن فرادست و فرودست جامعه
ايرانی بطور مشترک از چاله درآمدند و به چاه افتادند همان دوران باشد. زندگی با
شعار دروازههای تمدن بزرگ شاه همانقدر گمراه کننده بود که وعده جامعه بیطبقه
توحيدی انقلابيون مسلمان.
کسی فکر نمیکرد برای بيرون آمدن از تنگ آب و
نيفتادن در قفس بايد ضمانت گرفت. اگر کسی از ميان مردم عادی آنروزها چيزی از تنگ
آب و قفس میدانست آنوقت حالا 30 سال بود که زندگی واقعی فقط در درون خانههای
مردم نبود و خيابانها به اشغال چوب به دستها و ماسک به صورتها درنمیآمد. حالا
ولی خيلیها اين فاصله را میشناسند و میدانند بايد برای شعارهای پر زرق و برق
دوران گذار از شعار دهندگان ضمانت بگيرند. کاری که ما در جامعه ايرانی نکرديم و در
عوض سی سال تمام زوايای زندگی شعارزدهمان را تجربه کرديم.
علیا ماجده المهدی و دوست پسرش با انتشار عکسهای
برهنهشان درست همان کاری را کردند که سی سال پيش ما بايد میکرديم. حالا البته
انتشار تصوير برهنه ما ايرانیها درخواست ضمانت برای کالايیست که سالها پيش از
دور استفاده خارج شده. منتها اما اگر همين حالا قرار باشد اهل جامعه ايرانی به فکر
ضمانتی برای دوران بعدیشان باشند آن ضمانت چيست؟
به نظر من، اصل داستان متوقف ماندن جنبش اعتراضی
جامعه ايرانی در همين است که چه ضمانتی را بايد از چه کسی گرفت، يا، کدام يک از
گروهها يا افراد فعال در حوزه سياسی حاضرند برای خواستهای اجتماعی مردم ضمانت
اجرايی بدهند. از قضا با همين ضمانت دادن میتوان موقعيت سياسی طرفداران و مخالفان
و حتی ممتنعين حمله نظامی به ايران را هم رصد کرد. چه کسی حاضر است برود توی
خيابان و به نفع گروهی سياسی شعار بدهد و احيانن باتوم بخورد در حالی که آن گروه
سياسی هيچ جا اعلام نکرده که موازين اجتماعی و ضمانتهای سياسیاش در مقابل جامعه
چيست و ابزارهای اجرايیاش کجاست؟ عکسهای برهنه ماجده و دوست پسرش دقيقن همين
سوال را از گروههای سياسی جهان عرب پرسيدهاند. درست در همان جهانی که ثمره کشته
و مجروح شدن جوانهايش اعلام آزادی چندهمسری در ليبی بود.
سوال برای ضمانت سياسی و راهبرد اجتماعی در
برابر آزادیهای افراد جامعه را نمیشود با اعتقاد به پاکی يک آدم يا خوشنامی يک
گروه سياسی جواب داد. در دنيای سياست پاکی و خوشنامی با معيار تضمين آزادی اجتماعی
افراد جامعه معنا پيدا میکنند.
در جامعه ايرانی حالا ديگر نمیشود مردم عادی
عکس برهنهشان را برای ضمانت گرفتن از گروههای سياسی منتشر کنند. ما همهمان آن
برهنگی يک دقيقهای جلوی دوربين را با سی سال زندگی پنهان عوض کرديم. بعد از اين
سی سال حالا اين گروههای سياسی هستند که بايد عکس برهنهشان را برای اثبات مدعایشان
منتشر کنند.
تجربهی سی ساله ما نشان داده حالا بعد از خروج
از تنگ آب و ورود به قفس، عکس برهنه برلوسکونی قابل باورتر از جای مهر روی پيشانی
اهل حکومت جمهوری اسلامیست.
نظرات