کنفرانس جهانی روزنامهنگاران علمی، دوحه - 1
يک سال پيش که برای سخنرانی درباره روزنامهنگاری علمی در کنفرانس جهانی روزنامهنگاران علمی دعوت شدم رئيس کنفرانس گفت در دو روز و درباره دو تا موضوع وقت برايت گذاشتهايم. عنوان دومیاش اين بود "چه کسی روزنامهنگار علمیست؟". اما اولين موضوع خودش داستانی شد که تا دو هفته پيش دربارهاش کشمکش داشتيم. اولين موضوع عبارت بود از "روزنامهنگاری علمی در جهان عرب".
رئيس کنفرانس يک خانم امريکايیست که جايزه پوليتزر را بابت کتاب "تولد علم فورنزيک" دريافت کرده و حالا استاد دانشگاه جورجيا در رشته روزنامهنگاری علمیست. يک شب ده تا ايميل با هم رد و بدل کرديم. ايميل زد که جهان عرب دارد تکان میخورد و فکر میکنم تو به عنوان يک ايرانی میتوانی برای ما تعريف کنی که در جامعهی عرب چه خبر است. فقط يک خط برايش نوشتم تو از Persian Cat و Persian Carpet چيزی شنيدی؟ نوشت آره شنيدم. نوشتم اسم قديم ايران، پرشيا بوده و من اصلن هيچ چيزی درباره جهان عرب و روزنامهنگاری عرب نمیدانم. اگر مايلی دربارهاش سخنرانی کنم میتوانم بروم کتاب و مقاله بخوانم ولی بهتر است از يک روزنامهنگار عرب بخواهيد در اينباره حرف بزند. و بعد در ايميلهای بعدی همينطور توضيح و تفسير که ايران در کنار کشورهای عربیست ولی يک کشور عربی نيست. دست آخر گفتم اگر درباره خاورميانه و ايران بخواهی حرف بزنم آنوقت قبول میکنم. و همين شد که قرار است درباره ايران و روزنامهنگاری علمی حرف بزنم.
هفتمين کنفرانس جهانی روزنامهنگاران علمی قرار بود در قاهره برگزار بشود ولی به دليل تغييرات سياسی در مصر مجبور شدند کنفرانس را در جای ديگری برگزار کنند. يکی از تصميمات اين بود که کنفرانس در امريکا برگزار بشود ولی کشورهای عربی و بخصوص قطر اعلام کردند که همه هزينههای برگزاری را میدهند و کنفرانس را در خاورميانه نگه میدارند. همين هم شد که دوحه به عنوان جايگزين قاهره انتخاب شد. بنياد قطر تمام هزينههای برگزاری را تقبل کرده و هواپيمايی قطر هم تمام سخنرانان را از همه جای دنيا آورده به دوحه.
کنفرانس از امروز تا سیام ژوئيه در دوحه برگزار میشود.
دو هفته پيش رئيس جلسهای که قرار است در آن حرف بزنم ايميل زد که خوب است يک کمی به من اطلاعات بدهی که درباره چه چيزی حرف میزنی که من هم آمادگی داشته باشم. اينجا مینويسم که شما هم بخنديد.
گفتم توی ايران ما دو تا جوک داريم. يکی مربوط است به فيزيک يکی هم شيمی. جوک فيزيکیاش اين است که ما دو تا تقويم داريم که با يکیشان گريه میکنيم با آن يکی شادی. بر اساس آن اولی اجرام آسمانی مثل ماه خيلی بینظم و هردمبيلی دور زمين میچرخند و حتمن همانروزی که قرار است ماه در آسمان ظاهر بشود ممکن است ظاهر نشود و مردم بلاتکليفند. اما بر اساس دومی حتی وقتی روز اول سال نو شده باز هم سال نو نشده. چون بايد خيلی دقيق برسيم به يک ثانيه مشخص تا زمين از يک نقطه مشخص در فضا عبور کند. حالا ما ايرانیها هم منظميم هم نامنظم.
جوک شيمیاش اين است که الکل را در ايران کشف کردهاند و معروفترين شراب عالم هم شيراز است و کلی هم شعرا دربارهاش سرودهاند منتها الکل در ايران ممنوع است ولی همه هم در خانه بقدر صادرات توليدش میکنند.
حالا قرار است سخنرانی با همين دو تا جوک شروع بشود.
در اين چند روزی که در دوحه هستم مرتب و احتمالن روزی چند بار مینويسم که بدانيد اينجا چه خبر است.
نظرات