دوقطبي تمام عيار
از جنبه ی جامعه شناسي بهترين نمونه برای مطالعه ی جامعه ی دوقطبي همين ايران خودمونه. از يک طرف يک آدم فوق العاده کم سواد و با اختيارات زياد مثل محمد تقي رهبر به دنبال تصفيه ی فرهنگيه و از طرف ديگه آمار درگير شدن جوان ها به دنيای خارج از طريق اينترنت و ماهواره روز به روز داره بيشتر ميشه. آقايون مي خوان اين دو قطبي شدن اجتماعي رو با ضرب و زور حل کنن. باورشون هم اينه که اگه جامعه يکدست بشه اونوقت قادرند با اون بي نظمي های کوچک مبارزه کنن تا بلاخره ريشه ی معضلات اجتماعي خشکانده بشه. اما برای من هنوز هم اين سؤال وجود داره که ماداميکه حکومت اسلامي ايران با همه ی دنيا گرفتاری سياسي داره چطور مي تونه وقت برنامه ريزی فرهنگي پيدا کنه؟ حتي حکومت چين در دوره ی مائو هم بين خودش و دنيا آتش بس داد تا بتونه برای جامعه ی در حال تغييرش برنامه ريزی کنه. از اين جهته که به نظرم مياد اين حرف هايي که درباره ی تصفيه ی فرهنگي و شبيخون فرهنگي مي زنن از صدر تا ذيل همه حرف بيخوده. درست مثا سارقي که به پشتوانه ی اسلحه ش مي تونه در يک دقيقه تبديل بشه به رئيس يک بانک و دستور جابجايي پول ها رو بده اما با همون اسلحه هرگز نمي تونه دستور بده که مثلأ از حالا سود سپرده های بانکي نيم درصد زيادتر بشه. اين نهايت حماقت آقای رهبر به عنوان نماينده ی مجلسه که نمي فهمه بعد از بيست و پنج سال حاکميت حالا ديگه خيلي احمقانه س که درباره ی تصفيه ی فرهنگي حرف بزنه. چه کساني بايد تصفيه بشن؟ طبق معمول همينهايي که در دوران جمهوری اسلامي به دنيا اومدن و رشد کردن. الحق که جمهوری اسلامي داره به سرعت به قهقرا ميره

نظرات

پست‌های پرطرفدار