خبر نرم، خبر سخت
نوشته حسين درخشان درباره روزنامه وقايع التفاقيه که حالا جديدترين عضو خانواده مطبوعات ايران به حساب
مي آيد، و توضيحات فني تر سينا درباره خبر نرم اتفاقأ در عالم کار راديو - تلويزيوني که من سال ها تجربه اش کرده ام نمونه های فراواني دارد. نمونه های فراوانش در همان چيزی است که به قول سينا "هيجان زدگی در برخورد با پديده ای که تنها نام تازه ای دارد" و اتفاقأ به نظر من همه اش از فرط دور ماندن فضای کار رسانه ای ايران (در همه انواع آن) از شکل حرفه ای آن است. مثلأ در راديو - تلويزيون ايران درست بعد از اينکه مجری خبر، خبرهايش را مي خواند يک تفسير يا گفتگو درباره موضوع روز پخش مي کنند که همان مجری خبر آن را اجرا مي کند (بخصوص در شبکه دو) که قرار است Soft News باشد غافل از اينکه تحليل مجموعه ای از خبرهای مرتبط با هم مي بايست توسط آدم های ديگر و در برنامه ای متفاوتي، ولو درست بعد از بخش خبری انجام بشود. سرويس جهاني راديو بي بي سي در مجموعه Newshour همين کار را انجام مي دهد، با يک کادر متفاوت و يک پسزمينه قدرتمند تحقيقي در مورد موضوع مورد بحث. و اين همان کاري است که در ايران هيچوقت انجام نمي شود.
مسعود بهنود در گفتگويش با قاصدک در تورنتو، چند جا به همين نوع کار خبری، يعني Soft News اشاره کرده، چه در راديو (بعدازظهر روز ششم) - تلويزيون (روزها و روزنامهها) و چه در مطبوعات (پيام امروز). بنابراين داستان خبر نرم واقعأ چيز جديدی نيست. با اينحال يک "اما"ی ترسناک دارد از جنبه رسانه ای، البته من بيشتر از هرجا اين موضوع ترسناک "اما" را در راديو - تلويزيون مي دانم که با همه امکاناتي که دارد از جنبه مادی و امکانات آموزشي، وضع آموزشش از همه جا بدتر است و هر بلايي به سر ساختار رسانه ای خودش، برنامه سازهايش و مردم مي آورد از همين آموزش نداشته اش هست. اين خبر نرم که حالا اصطلاحش گل سرسبد اصطلاحات رسانه ای ايران شده و طبق معمول همه ی زوايايش بعد از اينکه سال ها پيش در دنيا کشف شده در ايران دوباره کشف خواهد شد در راديو - تلويزيون به بهانه ای برای ساخت برنامه های جديد منجر مي شود که مثل هميشه ساختار اصلي رسانه را هدف مي گيرد و در واقع رسانه را ناکار مي کند. يک نمونه مي گويم: در ايران اين موقعيت افراد است که بر پخش خبر از راديو - تلويزيون تأثير مي گذارد نه خود خبر.
تا به حال که بهانه "خبر نرم" و تغيير در هرم خبر در کار نبود، مثلأ بيست دقيقه از ابتدای بخش خبری به يک موضوع خاص و نه چندان مهم اختصاص پيدا مي کرد و به همين مناسبت بخش خبری از نيم ساعت به يک ساعت و دو ساعت مي رسيد و کلي برنامه های بعدی حذف مي شدند، "اما" حالا که "خبر نرم" هم آمده اين درهم ريختگي خبری باز هم درهم ريخته تر مي شود. يکي از علت های زياد بودن و کشدار بودن بخش های خبری در راديو - تلويزيون ايران همين ناگفته ماندن خبرهای مهم داخلي و خارجي است که با ضرب و زور تعدد بخش های خبری در طول روز بلاخره گفته مي شوند اما هيچوقت اهميت خودشان را پيدا نمي کنند. در واقع همه ی خبرهای دنيا، در پرتو خبرهای خاص به عنوان خبر نرم شناخته مي شوند و گفتن و نگفتنشان يکسان است و بلاخره يک جايي در طول شبانه روز گفته مي شوند. من مطمئنم اين حکايت "خبر نرم" سروکله اش در راديو - تلويزيون هم پيدا مي شود.
مؤخره: چه معني دارد که روزنامه وقايع التفاقيه اسم صفحاتش را گذاشتع ماليه، داخله، خارجه و ... اما همزمان ادعای طرح نو دارد؟ به قول مهندس قانع بصيری (سردبير سابق کيميا) انگار ماشين آخرين مدل داشته باشي اما به جای بنزين توی باکش خورش قورمه سبزی بريزی. اگر فردا يک نفر مقاله ای درباره زبان فارسي به سردبير روزنامه داد چه کار مي کند؟ به جای اينکه جامعه رو از گير واژه های خارجي که (به خاطر تنبلي و بي عرضه گي اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسي) معادل فارسي ندارند خلاص کنن، ولو با اسم يک روزنامه که قرار نوآور باشد، دوباره با سر مي پرند توی همون باتلاقي که به زحمت بعد از سال ها جند سانتيمتری ازش بالا اومديم.
نوشته حسين درخشان درباره روزنامه وقايع التفاقيه که حالا جديدترين عضو خانواده مطبوعات ايران به حساب
مي آيد، و توضيحات فني تر سينا درباره خبر نرم اتفاقأ در عالم کار راديو - تلويزيوني که من سال ها تجربه اش کرده ام نمونه های فراواني دارد. نمونه های فراوانش در همان چيزی است که به قول سينا "هيجان زدگی در برخورد با پديده ای که تنها نام تازه ای دارد" و اتفاقأ به نظر من همه اش از فرط دور ماندن فضای کار رسانه ای ايران (در همه انواع آن) از شکل حرفه ای آن است. مثلأ در راديو - تلويزيون ايران درست بعد از اينکه مجری خبر، خبرهايش را مي خواند يک تفسير يا گفتگو درباره موضوع روز پخش مي کنند که همان مجری خبر آن را اجرا مي کند (بخصوص در شبکه دو) که قرار است Soft News باشد غافل از اينکه تحليل مجموعه ای از خبرهای مرتبط با هم مي بايست توسط آدم های ديگر و در برنامه ای متفاوتي، ولو درست بعد از بخش خبری انجام بشود. سرويس جهاني راديو بي بي سي در مجموعه Newshour همين کار را انجام مي دهد، با يک کادر متفاوت و يک پسزمينه قدرتمند تحقيقي در مورد موضوع مورد بحث. و اين همان کاري است که در ايران هيچوقت انجام نمي شود.
مسعود بهنود در گفتگويش با قاصدک در تورنتو، چند جا به همين نوع کار خبری، يعني Soft News اشاره کرده، چه در راديو (بعدازظهر روز ششم) - تلويزيون (روزها و روزنامهها) و چه در مطبوعات (پيام امروز). بنابراين داستان خبر نرم واقعأ چيز جديدی نيست. با اينحال يک "اما"ی ترسناک دارد از جنبه رسانه ای، البته من بيشتر از هرجا اين موضوع ترسناک "اما" را در راديو - تلويزيون مي دانم که با همه امکاناتي که دارد از جنبه مادی و امکانات آموزشي، وضع آموزشش از همه جا بدتر است و هر بلايي به سر ساختار رسانه ای خودش، برنامه سازهايش و مردم مي آورد از همين آموزش نداشته اش هست. اين خبر نرم که حالا اصطلاحش گل سرسبد اصطلاحات رسانه ای ايران شده و طبق معمول همه ی زوايايش بعد از اينکه سال ها پيش در دنيا کشف شده در ايران دوباره کشف خواهد شد در راديو - تلويزيون به بهانه ای برای ساخت برنامه های جديد منجر مي شود که مثل هميشه ساختار اصلي رسانه را هدف مي گيرد و در واقع رسانه را ناکار مي کند. يک نمونه مي گويم: در ايران اين موقعيت افراد است که بر پخش خبر از راديو - تلويزيون تأثير مي گذارد نه خود خبر.
تا به حال که بهانه "خبر نرم" و تغيير در هرم خبر در کار نبود، مثلأ بيست دقيقه از ابتدای بخش خبری به يک موضوع خاص و نه چندان مهم اختصاص پيدا مي کرد و به همين مناسبت بخش خبری از نيم ساعت به يک ساعت و دو ساعت مي رسيد و کلي برنامه های بعدی حذف مي شدند، "اما" حالا که "خبر نرم" هم آمده اين درهم ريختگي خبری باز هم درهم ريخته تر مي شود. يکي از علت های زياد بودن و کشدار بودن بخش های خبری در راديو - تلويزيون ايران همين ناگفته ماندن خبرهای مهم داخلي و خارجي است که با ضرب و زور تعدد بخش های خبری در طول روز بلاخره گفته مي شوند اما هيچوقت اهميت خودشان را پيدا نمي کنند. در واقع همه ی خبرهای دنيا، در پرتو خبرهای خاص به عنوان خبر نرم شناخته مي شوند و گفتن و نگفتنشان يکسان است و بلاخره يک جايي در طول شبانه روز گفته مي شوند. من مطمئنم اين حکايت "خبر نرم" سروکله اش در راديو - تلويزيون هم پيدا مي شود.
مؤخره: چه معني دارد که روزنامه وقايع التفاقيه اسم صفحاتش را گذاشتع ماليه، داخله، خارجه و ... اما همزمان ادعای طرح نو دارد؟ به قول مهندس قانع بصيری (سردبير سابق کيميا) انگار ماشين آخرين مدل داشته باشي اما به جای بنزين توی باکش خورش قورمه سبزی بريزی. اگر فردا يک نفر مقاله ای درباره زبان فارسي به سردبير روزنامه داد چه کار مي کند؟ به جای اينکه جامعه رو از گير واژه های خارجي که (به خاطر تنبلي و بي عرضه گي اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسي) معادل فارسي ندارند خلاص کنن، ولو با اسم يک روزنامه که قرار نوآور باشد، دوباره با سر مي پرند توی همون باتلاقي که به زحمت بعد از سال ها جند سانتيمتری ازش بالا اومديم.
نظرات