حکومت آدم‌ها توی ذهن خودشان است

ما به اميد برای اين که در انتخابات برنده بشويم نياز نداريم. به اميد برای اين که روزگاری همه آدم‌های مذهبی دست از تعصب‌های‌شان بردارند هم نياز نداريم. به اميد نياز داريم که بتوانيم آنطوری که دوست داريم و آنجايی که دوست داريم زندگی کنيم. اين با روی کار آمدن يک حزب سياسی يا تغيير يک نظام حکومتی فرق دارد. نردبان را نمی‌شود دو سه پله يکی بالا رفت چون وقتی يک پله را امتحان نکرده بالا می‌رويم پای‌مان که بلغزد به محکم بودن پله‌هایی که ازشان پريده‌ايم اطمینانی نيست.

فرهنگ جامعه را نمی‌شود يکشبه عوض کرد. ما در جامعه ايرانی با مخلوطی از مليت و مذهب زندگی می‌کنيم که اثر آن تا بيرون از ايران هم کشیده شده. شما را نمی‌دانم ولی من آدم‌هايی ديده‌ام که قبل از شروع سن دبيرستانی به خارج از کشور آمده‌اند اما همین الان از صد تا معمم هم آخوندترند. اين واقعيت جامعه ايرانی‌ست که نمی‌شود به زور و در کوتاه مدت عوضش کرد. بايد زمان بگذرد و بخش قابل ملاحظه‌ای از این رفتارها از تناقضی که با نيازهای اجتماعی پدید می‌آورند اصلاح بشوند. شايد هم هرگز تغيير نکنند، همچنان که همين بيرون از ايران و بين فرنگی‌های تحصيلکرده هم هنوز که هنوز است زايمان توی خانه و با قابله خانگی طرفدار دارد.

اميد را برای اين لازم داريم که ياد بگيريم اگر زندگی در جامائيکا برای‌مان جذاب‌تر است هر کاری از دست‌مان برمی‌آيد انجام بدهيم که برويم همانجا، بعد اگر فکر کرديم اتريش بهتر است از جامائيکا برويم اتريش، بعد اگر دوست داشتيم توی زندگی‌مان اورست هم برويم بساط زندگی‌مان را جمع کنيم برويم به دنبال بالا رفتن از اورست. روی کار آمدن احزاب سياسی و زورآزمايی برای اين که چه بپوشیم و چه نپوشيم و چه موسيقی گوش بدهيم و چی گوش ندهيم برای کسانی‌ست که اميدشان به زندگی فقط به يک نقطه از کره زمین متصل شده و مدام در فکر خانه قديمی مادربزرگ و کوچه درختی فلانجا هستند. بعد عمرشان به همين می‌گذرد که حسرت چيزهايی را بخورند که نکرده‌اند. تقصیرش را هم بيندازند گردن اين و آن.

اميد یک اتفاق اجتماعی نيست، فردی‌ست. اگر هم اميد در جامعه‌ای بيشتر است محصول امید فردی آدم‌های آن جامعه‌ست که وقتی زياد می‌شود همه احساس امید بهشان دست می‌دهد. حکومت هر چه که باشد باز هم مسئول این چيزها نيست. زندگی فردی آدم‌ها دست خودشان است و رها شدن از بندهای عقيدتی هم کار خود آدم‌هاست و از زندگی شخصی‌شان شروع می‌شود.

انتخابات موضوع مهمی‌ست، ولی مهمتر از تغيير خودتان نيست. اميد به تغيير روش زندگی خودتان اگر به نتيجه نرسد اميد به تغيير اجتماعی هم به نتيجه نمی‌رسد. نمی‌شود که هم به فکر اين باشید که آنطوری که دلم می‌خواست نپوشيدم و آنطور که دلم می‌خواست توی خيابان با صدای بلند آواز نخواندم و آنطور که دلم می‌خواست زندگی نکردم بعد برای رسيدن به این‌ها فقط آه بکشيد. اگر زنده‌ايد و سالميد می‌توانيد به همه اين‌ها برسيد. از همه برمی‌آید که آنطوری که می‌خواهند زندگی کنند. امید برای همين کارهاست.

حکومت آدم‌ها توی ذهن خودشان است و این بيشتر از حکومت بيرونی می‌تواند اميد را در دل‌ها نابود کند يا زنده نگه دارد. اگر آنطوری که می‌خواهيد زندگی کرديد می‌توانید اميدوار باشيد زندگی جمعی‌مان در ایران هم آنطوری خواهد شد که هر روز اميد تازه‌ای به ما بدهد. اگر زندگی‌تان را با آه و افسوس به زمان از دست رفته گذراندید اوضاع همینی خواهد ماند که الان هست. بدتر هم می‌شود.

ما برای امید داشتن در زندگی نياز به رای دادن به اين و آن نداريم. برای اميد داشتن نياز به راه افتادن برای تغيير شخصی داريم. به آه و افسوس پا ندهيد. زندگی‌تان را بگيريد دست‌تان و ببريد آنجايی که دوست داريد ادامه‌اش بدهيد. بعد ببينيد جامعه هم تغيير می‌کند.

نظرات

‏ناشناس گفت…
سلام جناب خیری
امروز مصاحبه شما در بی بی سی دیدم و بسیار لذت بردم. البته به باور بنده حقیر واضح بود و هست که تفکر ضد نژادپرستی برخی از ایرانیان غیر فارس همواره معلول همکاری نا مبارک حکومت های نا لایق و ناشایسته سالار و سیاست منسوخ کشور گشایی برخی کشورهای مجاور بوده است
متاسفانه عده ای سودجو با توجه به مدیریت غلط و توتالیتر حاکم بر کشور سوار بر موج نارضایتی عوام شده و بجای تمرکز بر مبارزه با دیکتاتوری بر مسایلی همجون استقلال طلبی و جدایی خواهی به خیال خود به دنبال مبارزه با نژادپرستی هستند
امیدوارم جنابعالی و روشنفکرانی همچون شما بتوانند هرچه فعال تر و موثر تر در مقابل حرکت های ضد ایرانی که به قول مرحوم کسروی و ستارخان ریشه در سیاست بیگانگان و برای منافع ملی آنها پایه گذاری شده حضوری پر رنگ داشته باشند و اذهان ایرانیان غیر فارس نسبت به جدا سازی نقش مردم و حکومت از هم و علاقه و توجه مردم ایران به همه قومیت ها که کوچکترین آن کمک های بی شمار مردم غیر بومی به زلزله زدگان اهر و ورزقان و هرجای دیگر ایران بوده است شفاف گردد
‏ناشناس گفت…
سلام جناب خیری
امروز مصاحبه شما در بی بی سی دیدم و بسیار لذت بردم. البته به باور بنده حقیر واضح بود و هست که تفکر ضد نژادپرستی برخی از ایرانیان غیر فارس همواره معلول همکاری نا مبارک حکومت های نا لایق و ناشایسته سالار و سیاست منسوخ کشور گشایی برخی کشورهای مجاور بوده است
متاسفانه عده ای سودجو با توجه به مدیریت غلط و توتالیتر حاکم بر کشور سوار بر موج نارضایتی عوام شده و بجای تمرکز بر مبارزه با دیکتاتوری بر مسایلی همجون استقلال طلبی و جدایی خواهی به خیال خود به دنبال مبارزه با نژادپرستی هستند
امیدوارم جنابعالی و روشنفکرانی همچون شما بتوانند هرچه فعال تر و موثر تر در مقابل حرکت های ضد ایرانی که به قول مرحوم کسروی و ستارخان ریشه در سیاست بیگانگان و برای منافع ملی آنها پایه گذاری شده حضوری پر رنگ داشته باشند و اذهان ایرانیان غیر فارس نسبت به جدا سازی نقش مردم و حکومت از هم و علاقه و توجه مردم ایران به همه قومیت ها که کوچکترین آن کمک های بی شمار مردم غیر بومی به زلزله زدگان اهر و ورزقان و هرجای دیگر ایران بوده است شفاف گردد
Ehsan گفت…
Wonderfully stated, as always.
... missing your "Friday" posts! :)

پست‌های پرطرفدار