برای شرق

قانون کجاست؟


خبرها و عکس‌هايي که از بم بر صفحات تلويزيوني و اينترنتي نقش بسته چنان دردناکند که هيچکس را يارای تحمل ديدن آنهمه عکس نيست. اما در خارج از ايران و در همين مدت کوتاه پس از زمين لرزه چند عکس از همه معروفتر شده اند و همه در يک موضوع مشترکند. در تمام تصاوير وعکس هايي که به نمايش در آمده اند، که يکي هم در صفحه اينترنتي زنان امروز است، پايه‌های سيمانی برق سالم مانده اند ولي هر چه در اطرافشان بوده از بين رفته‌اند. يعني خبری از استحکام مگر در تير چراغ برق نبوده، در همان شهری که بنای هزارساله اش که از خشت ساخته شده به همان سادگي فرو ريخته که بناهای چند ده ساله‌اش.

کتاب قوانين ساخت و ساز ايران آنقدر قطور و پر از ماده و تبصره است که جز بي‌انصاف های جرگه بساز و بفروش کسي ديگر را توانايي شروع و به پايان بردن ساختمان کوچکي را نيست. تعارف هم نکنيم، حالا که جان هزاران نفر هم فدای اهمال کاری شده، فقط همان بي انصاف های بساز و بفروش مي دانند چگونه بايد کتاب و مقررات ساختمانسازی را دور بزنند که آب از آب تکان نخورد. بماند که از هفته آينده همه اهل حساب و کتاب، سوژه مقررات ساخت و ساز را برای مصاحبه های رسانه‌ای کوک مي کنند اما دستکم از حيث مقررات، هيچ ميخي به ديوار بي تبصره نمانده، همه کامل و بي نقص اما کو آنکه بايد اجرايشان کند؟ چرا اجرا نمي شوند؟ چون قانون نوشتني با قانون اجرا کردني فرق دارد؟

اينکه سالهاست همه مي‌نويسند که قانون اگر محترم بماند آنوقت است که کارها به سامان مي‌رسد همه از درگيری سياسي و جناحي نيست. قانون بي اجرا ساختمان بي استحکام است. برابرتر بودن بعضي دربرابر قانون و اجرای ميلي قانون يعني فقط تير چراغ برق سالم بماند، بقيه با خاک يکسان شوند.

کشور لرزه خيزی نظيرايران که هر دهه‌اش بي لرزه‌ای به پايان نرسيده هزار قانون برای ساخت و ساز که داشته باشد اما هر بار که لرزه‌ای نه چندان شديد جمعيتي عظيم را به کشتن بدهد ناگفته پيداست که بي‌قانون است. بم که ساختمان بلند مرتبه ندارد چنين شده، مي‌توان تصور کرد شهر‌های بزرگتر چه عاقبتي خواهند داشت با تکان‌هايي کمتر از آنچه بر سر بم آمد.

همين قاعده را بگذاريد در کنار اطلاع رساني درباره ايدز که پوستر اطلاع رساني‌اش هم از فرط رعايت‌های قانوني برای باسوادها هم قابل سردرآوردن نيست، که قرار است برای کم سوادها و بيسوادها مفيد باشد. آنجا هم آنکه مبتلاست و با اطلاع ديگران را آلوده مي‌کند مي‌داند چگونه قانون و حساب و کتاب را دور بزند.

همين قاعده را بگذاريد برای آلودگي هوا که آنکه هوا را آلوده مي‌کند مي‌داند چگونه قانون را دور بزند که نه کارخانه‌اش تعطيل شود، نه خودرواش نفروخته بماند، نه زحمت معاينه فني داشته باشد، نه با تاکسي و اتوبوس تا قلب شهر برود و بيايد.

و همين قاعده را بگذاريد برای خانه و برج سازی که آدم درستکار برای ساختن خانه‌ای معمولي، مويي سپيد مي کند اما آنکه مي‌داند چگونه بايد قانون را دور زد سالي دو مجتمع مي سازد. وقتي قانون سياسي را مي‌توان خريد چرا قوانين ديگر را نشود؟ آنهايي که در لابلای نوشته‌های مطبوعاتي به دنبال بهانه‌ قانوني مي گردند دستکم دو دقيقه چشم برهم بگذارند و به اين فکر کنند که اگر به جای بم شهری از شهرهای بزرگ که اتفاقأ همه‌شان هم بر روی خط زلزله هستند گرفتار لرزه مي‌شد چقدر خون، تخت بيمارستان، آمبولانس، پتو، و هزار چيز ديگر لازم بود تا بشود فقط يک شب را به صبح رساند؟

هزاران کشته، آنقدر ارقام دهشتناکند که از همين حالا مصاحبه درباره قوانين ساخت و ساز را بي رنگ و لعاب کرده‌اند.
قانون کجاست؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار