آقای خاتمي کتاب هم نمي خواني؟
اين هم بدبختي ی بزرگ ما ايراني هاست که اون خوبمون هم به جايي که مي رسه خراب مي شه. اين فهرست عريض و طويلي که در دوره ی جمهوری اسلامي از کارهاشون ارائه مي دن کم خنده دار بود حالا خاتمي هم فهرست مي ده. خاتمي گفته: "حتى ادبيات کسانى که بصراحت با انديشه اى که در خرداد ۷۶ مطرح شد، مخالفت مى کردند، تغيير کرده است، اينکه امروزهمه مى گويند مردمسالارى و قانون، گام بزرگى به جلوست". کتاب تاريخ مشروطه ی کسروی رو بخونين تا متوجه بشين درست عين همين جملات از زبان مردم کوچه و بازار هم شنيده مي شد که عدالتخانه و مجلس و قانون مي خوايم. طابق النعل همين حرف ها که در دوره ی مشروطه داشتيم. پس خاتمي کار بزرگي نکرده جز اينکه شعارهای مشروطه رو مصادره به مطلوب کرده. باز هم گفته: "همه گامها در کشور ما در يک بستر و راه بايد برداشته شود، اگر آن راه هموار باشد گامهايى تا بى نهايت مى توان برداشت اما اگر راه دچار خلل شود هيچ گامى نمى توان برداشت". مجمدرضا پهلوی هم با همين ايده تمام احزاب رو برچيد و رستاخيز رو آورد تا برسه به همون بي نهايت که اسمش رو گذاشته بود دروازه های تمدن بزرگ. خامنه ای هم همين فکر رو در سرش داره که برسه به مدينه النبي، فقط مونده بود که خاتمي اعلام کنه که راه رسيدن به بي نهايت فقط از يک راه عمليه
اين حرفش واقعأ عين فحش مي مونه که: "حضراتى که خواستار تغيير قانون اساسى و تغيير نظامند چه تضمينى مى دهند که اين نظام که برود دموکراسى به معناى غربى آن در اينجا پياده پياده شود؟ چنين چيزى امکان ندارد. با کدام مردم و کدام پشتوانه؟". پس چرا وقت رآی جمع کردن و راهپيمايي همين مردم مي شن مافوق بشر؟ مي شن پشتوانه ی انقلاب؟ اصلأ شما چطور خودت رو از سر اين مردم هم زيادتر مي بيني؟ کدوم احمقي سخنراني شما رو نوشته که از اين مردمي که به قول خودتون همون بعد از دوم خرداد "عصاره ی شعر و شور و شعور" بودن يک مشت چارپايان تصوير کرده که شما از سرشون هم زيادی؟ روزنامه های بعد از دوم خرداد رو هنوز مي شه پيدا کرد که چه حرف های نغزی درباره ی همين مردم مي زديد
و اين که "رئيس جمهور همچنين به برشمردن دستاوردهای اقتصادی دولتش پرداخت و تأسيس حساب ذخيره ارزى، طرح بازسازى و نوسازى صنايع، جذب سرمايه خارجى، يکسان سازى نرخ ارز، اصلاح سياستهاى مالياتى، بهره ورى بيشتر از زمينهاى کشاورزى و برداشت بيشتر محصول، تحول در بورس کشور، اجراى نظام جامع تأمين اجتماعى، کاهش نرخ بيکارى و تورم را از مهمترين اين دستاوردها شمرد". اگر اين ها دستاوردهای دولت شما هستند پس پر بيراه هم نيست که خانواده ی پهلوی چپ و راست مي گن از دوره ی قاجار که با اسب و قاطر اين ور و اون ور مي رفتن يک دفعه در دوره ی پهلوی کنکورد هم در مهرآباد به زمين مي نشست. يکي از خاندان نادرشاه افشار هم بگه صندوق ذخيره ی ارزی شما مهم تره يا طلاهايي که نادر از هند آورد و هنوز پشتوانه ی پول کشوره؟ يکسان سازی نرخ ارز شما مهم تره که دلار رو هشتصد تومن مي فروشين يا اون دلار هفت تومني ی قبل از انقلاب؟ شما صنايع رو بيشتر بازسازی و نوسازی کردين يا عباس ميرزا و اميرکبير؟ اگر سيستم مالياتي شما اصلاح شده س پس چرا هنوز اين همه تشکيلات وابسته به رهبری هست که مالياتشون رو به زور هم نمي دن؟ آقای خاتمي وجدانأ شما سرمايه ی خارجي رو جذب مي کنين يا دارين برای گرفتن حق وتو، مترو و اکتشاف نفت رو به چيني ها مي دين و هنوز نيروگاهتون دست روس هاس؟ نظام تأمين اجتماعي يعني اين که ديگه آمار فحشا و خيابان خوابي از حد متعارف بشری هم رد شده رسيده به وضع جنگل. اونوقت حضرتشون گفته: "يعنى بنده اعلام جنگ کنم با نظامى که اصل آن را قبول دارم؟ ... اين از بين برود، آن طرف معلوم نيست چه باشد". آقاجان شما صلحتون رو با مردم که به هم زدين با نظام هم که در جنگ که نيستين. خوب راهش اينه که سخنراني نويست رو برای اين چند ماه آخر مرخص کني ديگه ساکت بشي. شما که با اين همه يد و بيضايي که دارين اون طرف رو نمي بينين چه دليلي داره هي شعار بدين من اين طرف چه کردم. مردم خودشون اين طرف رو مي بينن، اون طرفش رو هم تشخيص مي دن. دست کم پشت دستشون رو داغ مي کنن که بفهمن هر کي رئيس کتابخونه ی ملي بوده لزومأ آدم کتاب خونده ای نيست که دو تا کتاب تاريخي هم نخونده باشه

نظرات

پست‌های پرطرفدار